سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دانشمند رابرای دانشش بزرگ بشمار و درگیری با وی را واگذار [امام کاظم علیه السلا]
 
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 7

سلام:

     امروز انتخابات را برگزار کردیم ومردم  همیشه در صحنه ما با شرکت خود شون مشت محکمی کوبیدند بر دندان های طلایی جورج بوش وحامیان استکبار جهانی در هر کجای جهان که هستند.

                                                                           

حال این سوال مطرح می شه که با این کوبیدنها وشرکت کردنها چه منافعی نصیب ما ایرانیان باهوش و صد البته غیور ومستضعف پرست شده.حالا میرم سر اصل مطلب که همانا تحلیلهای گوهربار بنده در مورد انتخالات است:

 اولا:همانطوری که مستحظر هستید وهمه ما اعم از کو چک وبزرگ می دانیم این است که خرد- یا خرک- جمعی ما ایرانیان با هوش،بهتر از خرد- یا خرک- فردیمان کار می کند بنابرین شرکتمون توی این انتخابات کاملا بدیهی ومبرهن بود.

 دوما:در صحنه بودن و مشارکت  مدنی داشتن نتنها نشاندهنده شعور بالای ماست بلکه یک حماسه هم هست که ما ایرانیان پی در پی خلق می کنیم و به تو لید انبوه میر سانیم.

سوما:ما همه بسترهای یک جامه مدنی رو اعم از احزاب و ان جی او هاومردم همیشه در صحنه ورکن چهارم دموکراسی وغیره رو با قوت وصلابت کامل داریم ونیازی هم به وارد کردن از چین –به دلیل ارزان بودنش-نداریم واصلا به تولید انبوه ان نوع محصولات نزدیک می شویم وبه فاز بومی سازی این محصولات گام میگذاریم.

 چهارما:ما همیشه با درصد مشارکت نودونه و نودونه صدم بر قله های این افتخار ایستادهایم و میره که برای رکورد زنی در صحنه های جهانی آماده بشیم ودر کتابهای رکورد داران این رشته ثبت  بشه.

پنجما:که داشت یادم میرفت متذکر شوم این بود که اصولا رای دادن حق نیست بلکه یک مرتبه بالاتر تکلیف است که باید انجام داد(واه واه).

ششما:از اونجایی که انتخابات از انتخاب کردن میایدو هیچ عقل سلیمی واحیانا سالمی-سالم بودن با سلیم بودن فرق فوکوله- نمی تواند اینرو رد کند پس نتیجه می گیریم که همین که هست وبقول آقای مدیری نمی خوای.

هفتما: از انجایی که هیچ زمینه ای برای ناامید شدن ما در کشور گل و بلبل وجود ندارد وکسانی که در منجلاب نا امیدی –همبنطوری بدون دلیل- بسر می برند مقصر خودشونند که نعلت بر خودشان باد.(اینو گفتم بدونید که استسنا ئا این دفعه استکبار جهانی –طفلکی- تو این مورد دخالتی نداشته).

هشتما:توی این انتخابات همه نوع اعتلاف داشتیم(اعم از اصلاح طلبان-چه طلبی هم٬ شبیه ویار زن باردار بود-واصول گرایان -که مثل دیوا ر محکمند و رسوخ ناپذیر – و مستقلها –که برای همه ما مستقل بود نشون  محرضه- ) بغیر از اعتلاف خوشگلها،-البته بطور غیر رسمی بین مردم وجود دارد- که می توانست برای ما ایرانیان  منافع زیادی –ازلحاظ کیفی- داشته باشد:

ولا:خوشگلا باید بر قصند و فراموش نکنید.

دوما:حس زیبا پسندی که چند سالی است –میتوانید در نوع لباس پوشیدنها ومعماریهای ما وغیره ببینید- در میان ما ایرانیان که- هنر فقط نزد ماست- به علت دیدن چندین باره بعضی از مسئولان کشور کور شده  دوباره احیا شودواین حس خوب به جمیع حواس ما ایرانیان پر از احساسات مثبت ومنفی اضافه شود

سوما:امید به زندگی رو به همه ما –اعم از پیر وجوان نمونه والگودر جهان- می توانست  برگرداند(به همین راحتی با یک اعتلاف کوچلو).

نهما:محصولی که این کارخانه عظیم -بنام انتخابات- برای ما داشت تولید محصولی بنام زباله کاغذبود-البته همه ما می دونیم که کاغذ زباله نیست-.

دهما:صندوقهای  جدیدی که توی این انتخابات بکار رفت هم مبارکه.

 

 نتیجه گیری اول:در پایان از رفتگران عزیزی که بعد از این رویداد وحماسهای که آفریده شده دست بکار میشندوبه نظافت شهر مان مشغول میشند تشکر ویژهای داشته باشیم.

 نتیجه گیری دوم:با توجه به این حماسه های که خلق کردیم(خلق کردن و خوب بلدیم به گواه تاریغ) اگر ادعای هدایت بشریت رو بکنیم –سخنان رئس جمهور موقع رای دادن- حق داریم والله،نـــــــــه غلام!

حرف آخراینکه:اگر وبلاگ رئس جمهور رو نخوندید حالا بخونید و حال کنید:(بر گرفته از سایت (www.Ahmadinejad.ir)

                                

                                                       

آزادی             (www.ahmadinejad.ir)

1385/09/22

در نشست دانشگاه امیرکبیر، وقتی جمعی کوچک در میان اکثریتی مطلق در حضور رییس جمهور ، با آزادی کامل ، به رییس جمهور منتخب مردم توهین کردند و نمی ترسیدند ، احساس مسرت بخشی به من دست داد. ناخودآگاه به یاد شرایط دوران دانشجویی خود و 16 آذرهای پیش از انقلاب افتادم که چگونه در سالهای سیاه 54 تا 56 ، امکان تنفس سیاسی و نقد حکومت سکولار مورد حمایت غرب در این کشور نبود.  هزینه اهانت به مقامات حکومت ، مرگ یا زندان و  شکنجه بود و اینک شرایط بگونه ای است که اقلیتی محدود ، نظم جلسه اکثریت را با اهانت و حتی آتش زدن ، برهم می زند اما اکثریت یعنی دانشجویان واساتید انقلابی، با تسامح و کرامت، تحمل می کنند و دست به مقابله به مثل نمی زنند.
به عنوان دانشجوی سال 54 که تجربه مکرر جنگ و گریز با پلیس خشن شاه را از سر گذرانده و به یاد داشتم که هزینه یک انتقاد کوچک به حاکمیت ، چه سنگین بوده است ، دیروز  وقتی شاهد چنین جلوه ای از آزادی بودم نه تنها بعنوان محمود احمدی نژاد، کمترین کدورت یا ناراحتی ای در قلب خویش نسبت به کسی احساس نکردم بلکه به عنوان خادم ملت و رئیس جمهور و مسئول مدیریت سیاسی کشور، به این انقلاب عظیم آزادیبخش، باهمه وجود بالیدم و خدا را شکر کردم.
این افتخار ما را بس که همه جا دولتها علیه مخالفانشان، اعمال دیکتاتوری می کنند و در این کشور، یک جمع چند نفره با خیال راحت، علیه دولت برخاسته از آرای قاطع ملت و علیه اکثریت، توامان اعمال دیکتاتوری می کنند وتلاش می کنند به جای سخن گفتن و شنیدن در فضایی آرام و منطقی که  در شان دانشگاه و دانشگاهیان است، جلسه را متشنج کنند و در عین حال  هیچ واهمه و نگرانی ای ندارند.
این آزادی، دستاورد خون برادران و خواهران شهید ماست. آبرو و همه هستی ما  فدای این آزادی باد.

 


 نوشته شده توسط آرشیا در چهارشنبه 85/9/29 و ساعت 4:6 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

واگویه های یک کوگیتو
آرشیا
واگویه های یک کوگیتو حرفهایست که بر دل مانده و سنگینی میکند،نوشته می شود تا که گفته شود: من می نویسم ( می اندیشم) پس هستم!....

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 1
مجموع بازدیدها: 97416
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو