سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سپارنده دانش نزد غیر اهل آن، مانندآویزنده گوهر و مروارید و طلا بر گردن خوکان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
امروز: جمعه 103 فروردین 31

سلام به روی همچون ماهتون الهی(البته منظورم بیشتر خانمهای عزیز هستند تا مردای بی بخارو بی جنبه):

       عرضم به حضور انورتون که روز پاسداشت نیمی از جمعیت هر ملتی در ایران بدون پاسداشت چنین روزی تمام شد و رفت تا یک سال دیگه که ببینیم ما ها کی به قافله جهانی میپیوندیم و مثل بقیه کشورهای معتقد به حقوق نیمی از مردم یک ملت این روز بزرگ رو گرامی میداریم .

      خانم اوشین که معرف حضور همه ملت قهرمان و باهوش و همیشه در صحنه و دارای حافظه بلند مدت تاریخی هست و صد البته آقای ریوزو که وقتی اوشین شنا میکرده آقای ریوزو نگاهش میکرده (این لطیفه زمانی که بنده شش هفت سال داشتم بر سر زبانها افتاده بود)و این جمله مهشور خانم اوشین که دوباره از صفر (- 0- ) شروع میکنه در یاد و خاطره همه عزیزان هست واینکه چقدر این زن در زندگی شکست میخوره تا اینکه یاد میگیره چه جوری بر مشکلاتش پیروز بشه(البته این جمله رو ناپلئون نگفتند بلکه خانم اوشین گفتند هواستون باشه!) و با چه پشتکاری از یک ماهی فروشی دوره گرد میرسه به شخصی که فروشگاههای زنجیره ای داره(البته رعایت اصل 44در آن شرایط ژاپن بر خلاف کشور خودمون قابل تحسین هست) و کلی کارو کاسبی به هم میزنه و اینکه ما ایرانیها طی این مدت چقدر زور زدیم وداریم میزنیم که مثل ژاپن بشیم در حالی که نه ما زنهای مثل اوشین داریم ونه مردهای مثل ریوزو که از شدت احساس مسئولیت خودکشی کنند و نه در جامعه ما سیستم شایسته سالاری به اون صورتی که در ژاپن بود و هست داریم ونه فیلمهای و سریالهای همچون اوشین میسازیم که قهرمان اصلی اون یک زن باشه و صد البته هرجا که میریم میگیم که میخواهیم ژاپن اسلامی بشیم در حال که بنگلادش اسلامی هم نتونستیم بشیم این ازاین!

      بانو هن و یانگوم هم که معرف حضورمون هست (البته چند صباحی هست که به فیض همچین معرفی نائل شده ایم مثل اوشین قدیمی نیست) وکشمکشی که بین این خانمهای درباری هست برای رسیدن به بانوی اولی دربار تحت کنترل مردانه، که در این بین دو الگو از زن معرفی میشه الگوی اولی زنی است با پشتکار کافی و مهربان ومدیر ومربی خوب والبته شاگرد خوبی برای استاد خود ودوست قابل اعتمادی برای همه وصد البته آشپز ماهری (که بنظر بنده تنها ویژگی است که مردها در پیشرفت دادن زنان ناراحت و عصبانی نمیشند برخلاف عادت جهانی که آشپزان ماهر هم در جهان مرد هستند) که همراه با خلاقیت و پشتکار زنانه است و رسیدن به قدرت رو در رقابت سالم میدونه.

الگوی دومی از زنی است که مهربانیش در راستای رسیدن به قدرتی است که اون رو به صورت ارثی برای خودش قائل است و مربی خوبی نیست برای اینکه خودش تقلب میکنه و با اینکه سالیان درازی هست که با بانو هن همکار هست ولی نتونسته باهاش دوست بشه و البته آشپزیش تا جای خوب هست که بهش یاد دادن ویا در جایی یا کتابی خونده باشه و اساسا هم اهل خلاقیت در جهت درست ومثبت نیست مگر اینکه راهی میانبر رو برای رسیدن به قدرت (همون بانی اولی دربار ) اختیار کرده باشه و اصولا برای استاد و شاگرد و این جور چیزها مادامی که در دایره قدرتش باشند پژیزی ارزش قایل نیست و...

     حالا چرا گیر دادم به این دو سریال ،مگه چه اتفاقی افتاده ،یا قرار هست که چی به شه ؟

     گیر دادن بنده به این کارکترهای سریال به این خاطر هست که در اون زمانی که ژاپن میخواست پشرفت بکنه تمام هم وغمش روگذاشت برای ساختن الگوی موفقی از یک زن ژاپنی که علی رغم زمین خوردنهای مدام یاد گرفت که چه جوری از پس زندگی و گرفتن حقش از جامعه بر بیاد وهم به خودش کمک کنه هم به مردهای جامعه خودش وحالا چین هم با این رشد سر سام آور اقتصادی که در جهان داره به فکر ساختن همچین الگوی هم برای زنان وهم برای مردان جامعه خودش هست و برای رسیدن به یک جامعه آرمانی مورد نظرش گروهی(زنان) رو مورد هدف قرار میده که گهواره و پرورشگاه آرزوهای هر جامعه موفقی در جهان هست و صد افسوس در روزی که جوامع آشنا به حقوق زنان برای زنان جامعه خود گرامیداشتی بر گزار میکنه ما در ایران حتی تحمل اعتراض صدای مادران و خواهران وهمسران خودمون رو نداریم و با دنیا برای این امر مهم همصدا و صمقطار نمیشیم که مبادا غیرت دینیمان زیر سوال برود یا ما را زن ذلیل بدانند یا...

     بگذریم (که هرچی ما میکشیم از این گذشتنهای بی موقع بوده ) کنفرانس بغداد هم به سلامتی راه افتاد و چشم نماینده ما به چشم نماینده استکبار جهانی افتاد و مستحضرید که در این مواقع احتیاط شرعی هست که نماینده محترم ما باید چشمشون رو غسل بدن و ناپاکی های که در اثر تصادم این دو نگاه به وجود اومده رو پاک بگردانند تا مطهر بگردند انشاءالله .اما چرا این کنفرانس (به فتح ف بخوانید تا بشود به سبک سردار سازندگی )این قدر مهم هست رو بنده نمی دانم ولی این رو میدانم که هر زمانی ما به مسئله ایران و امریکا میرسیم اخلاقیات رو وارد این مسئله میکنیم و خیلی از بعد اخلاق سیاسی به این مسئله نگاه میکنیم در حال که همه ما میدانیم که تنها چیزی که هم برای ما در ایران و آمریکا در سیاست مهم نیست داشتن اخلاق سیاسی هست پس بیائید خیلی رک و پوست کنده قبول کنیم که بابا! ما دو تا کشوریم که به لحاظ تاریخی دچار یک نوعی بی اعتمادی(نه اون بی اعتمادی که سید خندان مد نظرشون بود ) نسبت به هم هستیم و هر دوی مان سعی میکنیم سهمی از قدرت جهانی (ما با متکی به کوروش و شاه عباس و حالاهم آقای پرزیدنت جان! خودمان و آمریکائیهای جهان خوار هم با متکی بر فرهنگ لیبرلیسم و میلیتاریسم وحشتناکشان) رو نصیب خودمان کنیم در حالی که توی این دعوای برسر مربا (این مربا نامش هست جهانی ساختن-شدن-بودن) همدیگر رو یا لت و پار میکنیم یا اینکه از همدیگر میترسیم و مثل دوتا بچه مثبت، یکی اسلامی، دیگری هرچی اسمشو میخواهی بزار،میشینیمو با هم دیالوگ (به معنای گفتگو)میکنیم و دو دستی فرتو فرت امتیاز تقدیم میکنیم و دودستی هم باز هم فرتو فرت امتیاز میگریم به همین آسانی !

    نتیجه گیری اول :اوشین و یانگومو بانو هن و بی خیال ما ها جربزه همچین کارهارو نداریم بهتر هست که تا بنگلادشی افغانستانی چیزی نشدیم ایرانی بودن خودمون رو حفظ کنیم که ازاوجب واجبات هست برای همین خاطر اگه خواستید به اکران فیلم 300اعتراض فرمائید یا این سایت 300 the movie  (http://300themovie.info) رو لینک کنید به صحفحه خودتون تا به شه یک بمب گوگلی یا اینکه به این سایت  

(http://www. Petitiononline.com/BTM3/petition.html) قدم رنجه کنید و طومار ضد فیلم 300رو  امضاء نمائید همانطوری که میدونید این فیلم یک جورهایی بوی ضدیت با ما مردم شریف و در صحنه و باهوش رو میده پس عجله کنید!(در ضمن همه مون میدونیم که ماها بر سر مخالفانمون چه می آوریم)

 نتیجه گیری دوم :اگر احیانا زبان جرج بوش لال بشه نماینده ما با نماینده آمریکا دست بده چه جوری غسل بگیررو شماها باید بگین ؟

                                 ((این خشایار شاه خودمان هست که اینجوری فیلم 300 ضایعش کرده!))             

 

 

 

                     


 نوشته شده توسط آرشیا در یکشنبه 85/12/20 و ساعت 12:37 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

واگویه های یک کوگیتو
آرشیا
واگویه های یک کوگیتو حرفهایست که بر دل مانده و سنگینی میکند،نوشته می شود تا که گفته شود: من می نویسم ( می اندیشم) پس هستم!....

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 2
مجموع بازدیدها: 97389
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
وضیعت من در یاهو