واگویه های یک کوگیتو
سلام:
مبارکه ! ایران تحریم شد وبسلامتی آخرین گامهای هسته ای شدن را برمیداریم (به گفته آقای رئیس جمهور ) وتوی همین دهه فجر هم جشن هسته ای شدن را بر گزار خواهیم کرد (باز هم بگفته آقای رئیس جمهور).
قبل از اینکه وارد موضوع قطعنامه علیه برنامه هسته ای ایران بشیم باید یک نکته ای رو عرض کنم که :
مخاطب قطعنامه بدون تردید نه حاکمیت در ایران که مردم ایران هست واین قطعنامه (که بقول خودشان دومیش هم بعد از شصت روز در راه است)با چند هدف مشخص و نشان دادن چند نتیجه برای مردم ایران تصویب شده است ودر کارایی این قطعنامه در صحنه بین المللی میتوان با در صد بالایی شک کرد.
حالا یک سوال برای من مطرح میشه که این تحریمها (از قرار معلوم شصت روز دیگر هم یک قطعنامه دیگر منتظر ماست به احتمال خیلی زیاد)چه تاثیری میتواند داشته باشد یا احیانا نداشته باشد:
اول از همه خوشا به حال دوبی ،چرا ؛ چون با صادر کردن کالا های که ایران از وارد کردن اونا از خود کارخانه مادر ممنوع شده هرروز چاقتر وتوپول موپولی تر میشه و به اقتصاد اونجا خدمتی میشه که باباشون هم توی خواب ندیده اند.(هر چند اونای که دارن اقتصاد دوبی رو می چرخونند اکثرا ایرونی هستندو عاشق وطنشون وبا هر بار قطعنامه ای چیزی که بر ضد اقتصاد این کشور صادر میشه کیف میکنند وحال میکنند که نونشون توی روغن هست و یه کمکی هم – به زعمشون البته_ به ما در داخل ایران میکنند که از کمبود وسایل نمیریم)
دوم این است که: بهر حال انرژی هسته ای حق مسلم ماست(حتی از نوع بمبش،بدون تردید) و برای همچین چیزی با این سطح ارزش و با این کیفیت از شعاری که میدهیم بلاخره باید هزینه ای هم داده شود! چرا که اگر این مسئله را تا بدین حد حساس نکرده بودند(هر دو طرف دعوا) میتوانستند یکجورهای مسئله رو حل کنند.
سوم اینکه :این کار شورای امنیت یک واقعیتی را برای کسانیکه سنگ روسیه وچین رو به سینه میزدند آشکار کرد که همه کشورها فقط و فقط منافع ملی خودشون را در نظر میگیرند نه چیز دیگری (مثلا منافع ما ایرانیها را).البته بعضی ها میگویند که روسیه قابل اعتماد است به خاطر اینکه نیروگاه هسته ای بوشهر رو از تحریم خارج کرده (انگار که مثلا روسیه با این کارش هزینه ای رو به نفع ملت ما تحمل کرده باشد ).و تصویب این قطعنامه اگرچه به لحاظ سیاسی در افکار عمومی جهان تبعاتی میتواند داشته باشد (با لاخره کشور ما کشوری است که از طرف یک سازمان بین المللی مثل شورای امنیت – هر چند در عملکرد اون انتقاد داشته باشیم – مورد تحریم جهانی قرار میگیرد )باعث شد که به خیلی از سیاستهای نا کارامدی که در صحنه های بین المللی از طرف مسئولان اتخاذ میشود پی ببریم و درک کنیم که کشورهای مثل روسیه وچین ممالکی نیستند که به لحاظ داشتن پتانسیل قدرت جهانی یا به عبارت ساده تر به لحاظ داشتن یک کارت آسی که هر موقع خواستیم رو کنیم به آنها توجه کنیم چون تجربه دارد ثابت میکند که کشور ما با این حجم روابط اقتصادی که با چین(خرید جنسهای بنجول وبی کیفیت و تقدیم پیشاپیش استخراج بعضی از میادین نفتی به آنها) و روسیه (تزریق میلیارد ها دلا پول نفت ایران برای اتمام نیروگاه بوشهر به اقتصاد ور شکسته این کشور یا خرید های کلان نظامی از تکنولوژی نه چندان پیشرفته این کشور ) دارد اقدام آنها در شورای امنیت (که نه تنها رای آنها ممتنع نبود بلکه رای مثبت به قطعنامه دادند)متناسب با این حجم روابط نبوده و بلکه این شعار کلیدی ما رو که سر به دار میدهیم تن به ذلت نمیدهیم را با چالش عظیمی رو به رو میکند چرا که هیچ ذلتی بالاتر از این نیست که به اصطلاح متحدان مادر صحنه جهانی مارا در میدان کارزار نه تنها که تنها میگذارند بلکه با مخالفان ما هم بنوعی متحد میشوند و البته مسولانی که با اتخاذ چنین سیاستی باعث میشوند که کشور ما بااین شرایط در صحنه جهانی کم بیاورد جای ملامت داردوما را بیاد این گفته میرساند که :دشمن دانا(در اینجا صراحتا آمریکارو میگم) به از دوست نادان (که چه عرض کنم دوست تو خالی).
نتیجه گیری اول:بی اعتناعی مردم ایران نسبت به این قطعنامه است.که به نظر من خیلی جای بحث دارد که چرا مردم ما هیچ توجهی یا اعتنایی نسبت به این موضوع نشان ندادند(شاید که به این وضعیت خیلی سالها پش عادت کرده باشند یا اینکه منتظر چنین رویدادی با محاسبه هایکه کرده بودند ،بودند و به همین خاطر هم چندان شوکه نشدند).
نتیجه گیری دوم :برنده این کشمکش ها در صحنه جهانی چه کسانی (یا کشورهای) هستند؟